دولت روحانی،دولت اصلاحات
اگرچه انگاره ذهني تحليلگران سياسي اين است كه از 38سال انقلاب اسلامي فقط هشت سال آن دولت در اختيار چپ- اصلاحات نبوده است، اما درباره اينكه هشت ساله 1384- 1376 دولت اصلاحات حاكم بوده است، اختلاف وجود ندارد. در دولت اول روحاني اصلاحطلبان بازي دوگانهاي را شروع كردند. از يك طرف رحم اجارهاي را مفهومسازي ميكردند و دولت ايشان را مديون پايگاه اجتماعي خود ميدانستند و از طرفي به دنبال فاصلهگذاري بين خود و عملكرد روحاني بودند و اين تعارض را تا آخر مديريت كردند. اما در دولت جديد روحاني فضا كاملاً متفاوت است. روحاني در بعد سلبي حتي فراتر از اصلاحطلبان درون كشور جلو رفت و به اصلاحطلبان غربنشين نزديك شد و همه آنان را به وجد آورد، در بعد ايجابي هم اگرچه از قوارههاي فكري- تئوريك اصلاحطلبان همچون دموكراسيخواهي و مشروطهخواهي استفاده نكرد، اما در بعد فرهنگي- مدني آنان را جا گذاشت.
از سوي ديگر روحاني در تبليغات انتخاباتي كمك شاياني به بالا رفتن پرچم اصلاحات كرد و دوگانه اصلاحات- اعتدال را از ميان برداشت، اگرچه اعتدال گفتمان نبود، اما روش بود. روحاني اين روش را درنورديد و چنان چهارنعل تاخت كه اصلاحطلبان تندرو بايد در نزد او لنگ بيندازند. بنابراين روحاني داوطلبانه و در هنگام اضطرار و استرس خانه اعتدال را منفجر كرد تا زمين اين خانه منفجر شده ضميمه منزل اصلاحات شود و سند آن مجزا صادر نشود. امروز دولت مستقر (آينده) دولت اصلاحات است. مطالبات مردم از دولت، مطالبات از اصلاحطلبان است و قسم جلاله خاتمي در حل مشكلات توسط روحاني، نيز سند اين هماني است. اميد است مالك اين رحم دوباره و پس از ناكاميهاي احتمالي، هوس سلب مالكيت و اجاره دادن مجدد نكند و مالكيت را محترم بشمارد. امروز اصلاحطلبان پاسخگوي شغل، تورم، اقشار آسيبپذير، فقر، برداشتن تحريمهاي غيرهستهاي هستند و از هيبت روشنفكراني كه هنر آنان صرفاً گفتمان «لنگش كن» است، عبور كرده اند.